من پرنده ای پرو بال شکسته ام
امواج خروشان هر دم. کوبیده بر من
در جدال با طوفان
پر و بالم شکست
من پرنده ای شکسته بال
نشسته بر بادبان کشتی سرنوشت
گلویم را بغضی سنگین گرفت
در دلم خیال پرواز
در سر شور آواز
من پرنده ای
پر و بالم شکسته
مرهمی کو.همدمی کو.محرمی کو
کسی دیگه نمیگه تو کجایی
وقتی بارون میاد
زیر بارونا نباشی
من اینجا و
آفتاب عالمتاب کنارم
آفتاب.آفتابی باش آفتابی باش
بر من بتاب
بر من بتاب. گرمم کن
آفتاب. گرمایت را از من نگیر
عباس دهقان
14 / 4 / 92
بازنشر
